صدایی آمد که تو تنها نیستی و...

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم

 آن روز... به شدت باران می‌باريد و من بعد از شنيدن آن خبر تلخ، با عجله از خانه بيرون زدم. درحال دويدن نمی‌دانستم؛ دارم به کجا می‌روم... چه اتفاقی افتاده و چه خواهد شد؟ باران شدت گرفت و غصه نيز در من داشت؛ شدت می‌گرفت. دانه‌های درشت باران همچنان بر من می بار‌يد و من خيس باران! در زير نفس‌های گرم باران، همچنان می‌دويدم.... بناگاه! دستی بر شانه‌ام سنگينی کرد و چتری بالای سرم... امنيت و آرامش را با تمام وجودم احساس ‌کردم و ايستادم. چتر او به رنگ سبز روشن و بسيار آرامش‌بخش مرا از هجوم دانه‌های باران محافظت می‌کرد و گرمی نوازشش مرا از هجوم نگرانی‌های قلبم...؛ صدايی آمد که تو تنها نيستی و ما هميشه با شما هستيم و شيعيان خود را فراموش نمي‌کنيم و همراه گريه‌های شما گريه می‌کنيم...؛ بغضم ترکيد و چشمانم چنان باران باريدن گرفت و اما دلم غرق شادی و شعف که... آقای من! تو با منی و دائم مرا نوازش می کنی..."يا دائم الفضل علی البريّه"، ومن بی‌خبر از تو گاه‌گاهی با نافرمانی از تو قلب تو را رنجانده‌ام... مرا ببخش مولای من!

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 5 خرداد 1394برچسب:, | 18:5 | نویسنده : ایرانمنش |

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • سحر دانلود